خانه عناوین مطالب تماس با من

هر شب شهاب ها بر سرمان می بارند،ما چشمانمان را بسته ایم

دست نوشته های یک ...

هر شب شهاب ها بر سرمان می بارند،ما چشمانمان را بسته ایم

دست نوشته های یک ...

درباره من

یه آدم مثل باقی آدم ها!!! ادامه...

روزانه‌ها

همه
  • حکایت همچنان باقیست حکایتها وضرب المثل های فارسی
  • فیلم کوتاه
  • زندگی با طعم آویشن زندگی با طعم من (وبلاگ آویشن جون)
  • ساحره ی زمستونی وبلاگ حدیث جون
  • سیب من
  • .:: خاتراط یک دکطر باصواد! ::. وبلاگ فینگیلی
  • یادداشت های یک دختر ترشیده
  • خط خطی های آتیش پاره مینویسم٬چون میدونم یه روزی از خوندشون لذت میبرم!
  • زیستن با معلولیت آشنائی با نوع زندگی معلولین
  • وب سایت بهزاد محمدی بمب خنده تاتر کمدی وبلاگ بهزاد محمدی
  • dvm student's وبلاگ دانشجویان دامپزشکی
  • آبی به رنگ دریا یا آبی به رنگ آسمان؟ وبلاگ دوم خودم و پگاه جون!
  • پشت آینه ها خداست دست نوشته های یک...(وبلاگ دیگرم)

دسته‌ها

  • سیاه مشق های خودم! 11
  • سیاه مشق های دیگران! 9
  • سیاه مشق های اجنبی! 2
  • ؟؟؟ 5

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • Color Of The Wind
  • من برگشتم...!!!
  • ماجرا کوتاه
  • دلم برایت تنگ شده است...
  • یکی بود یکی نبود
  • اعتراف-منظومه ها-سلام، خداحافظ...
  • لحظات و قطرات...
  • فرت...
  • آدم برفی
  • گذرگاه
  • اندیشه ها
  • سوال پاکی
  • تقسیم بندی انسان ها
  • انسانیت...
  • حواس

بایگانی

  • مهر 1388 1
  • شهریور 1388 1
  • مرداد 1388 15
  • تیر 1388 10

آمار : 26998 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • Color Of The Wind چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 00:40
    سلام دوستان عزیز این متن یه آهنگ به نام Color of the wind ِ که من به شدت دوستش دارم. البته نیمه ی منطق ذهنم اعتقاد داره که این رو باید می ذاشتم برای روز طبیعت پست می کردم. اما به نظرم این جور چیزا احتیاج به روز زمان خاص ندارن! بگذریم، اگه متن خوشتون اومد و خواستین دانلودش کنین بدونین خوانندش Vanessa Hudgens ِ! You...
  • من برگشتم...!!! دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 00:29
    سلام بر شما دوستان عزیز می دونم که دلتون برام خیلی تنگ شده و منتظرید خبرم رو از یه جایی بشنوید اما نگران باشید که من هنوز زنده ام!!! یه مدت دور و بر خودم می چرخیدم ببینم دم دارم یا نه و وقتی فهمیدم ندارم و خیالم راحت شد برگشتم پیشتون! از این به بعد سعی می کنم مثل قبل هر روز یا حداقل هر دو روز یک بار Up-date کنم! این...
  • ماجرا کوتاه شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 23:25
    آری آری، شکر می گویم گاه گرمم می کنی، ای آتش ِ هستی. شکرگویان دوست می دارم تو را، ای دوستی، ای کهر دوست می دارم تو را، ای باده، ای مستی. شکر می گویم تو را ای زندگی، ای اوج. ای گرامی تر، گران تر موج. آه! بگذریم... مستی است و راستی، بشنو راست می گویم. بشنو و بِندیش(=بیاندیش). من، چه پنهان از تو، در پنهان گاهی اندیشیده...
  • دلم برایت تنگ شده است... پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 00:59
    دلم گرفته و باز هم چشمانم از یاد تو خیس می شود آری باز هم دلم برایت تنگ شده است ! دلم برایت تنگ شده است ، به اندازه ی تمام روزهای که ندیدمت به اندازه ی تمام شبهایی که به یاد تو سرودم برای آرامشی که از دیدن تو می یافتم از نگاه تو از لبخند تو از سیاهی چشمان تو از دستهای کوچکت من دلم برای شنیدن صدای تو سخت تنگ شده است !...
  • یکی بود یکی نبود دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 00:59
    سلام بر دوستان. چند روزی بود نبودیم و امیدوارم توی این چند روزی که شما بودید و ما نبودیم بهتون خوش گذشته باشه و سلامت و صحیح باشید. از تاخیر در تایید نظرات دوستانی هم که لطف داشتن هم معذرت می خوام. بگذریم امروز یا امشب بگم که یه متن قدیمی که خیلی خیلی دوسش دارم و احتمالا بعضی از دوستان توی وبلاگ " پشت آینه ها...
  • اعتراف-منظومه ها-سلام، خداحافظ... یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 00:27
    این هم سه شعر از زنده یاد حسین پناهی عزیز. امیدوارم لذت ببرید! اعتراف من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم! دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم! قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم! عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم! کودکان را دوست دارم ولی از آینه می ترسم! سلام را دوست دارم ولی از زبانم...
  • لحظات و قطرات... جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 02:12
    امروز زیر نویس تلویزیون یک شعار از سازمان آب و فاضلاب بود به این مضمون: «قطرات آب را چون لحظات زندگی ارج نهیم!» حالا من موندم توی این جامعه که خود زندگی ارزش چندانی نداره چه برسه به لحظاتش ما چه جوری می تونیم قطرات آب را ارج نهیم؟؟؟ اول بیایند و ارج نهادن به لحظات زندگی رو فرهنگ سازی کنن ، قطرات آب پیشکش...!!! ما تو...
  • فرت... چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 23:49
    گاهی یادمون میره که همدیگه رو دوست داریم... گاهی یادمون میره چی بودیم و چی شدیم...کی بودیم و کی هستیم... به قول بهرام از کنفدراسیون کهکشان های شیری: این انسان عجب موجود عجیبی است در آب بیاندازشان یک هفته بعد آبشش در می آورند؛ عزیزشان فِرت می شود یک هفته بعد فراموش می کنند! فقط امیدوارم روزی نرسد که برای بال درآوردن،...
  • آدم برفی دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 01:48
    بچه ها دور آدم برفی می چرخیدند و دست می زدند و شادی می کردند و اصرار داشتند آدم برفی از روی آتش چهار شنبه سوریشان بپرد!
  • گذرگاه یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 23:44
    ریچارد باخ در کتاب یگانه اش این گونه می نویسد: شمایان زندگی هستید، شکل پردازان. نه به تیغ شمشیر خواهید مُرد و نه به گذر سال ها، بلکه از درگاهی به درگاه دیگر و از اتاقی به اتاق دیگر خواهید رفت. هر اتاق، کلمه ای برای گفتن و هر معبر، ترانه ای برای خواندن به شما خواهد بخشید! و ما پارسیان همیشه می خوانیم: زندگی صحنه ی...
  • اندیشه ها شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 23:50
    گاه اندیشه ها به بازی می گیرند مرا و گاه... کاش لحظات کودکی دوباره بازگردند تا بتوانم با آسودگی، به بازی بگیرم اندیشه هایم را درست همانند اسباب بازی ها!
  • سوال پاکی چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 23:54
    سلام دوستان. امیدوارم حالتون خوب باشه. راستش چند وقته یه سوال ساده ذهنم رو مشغول کرده که جوابش به نظر چندان ساده نمیاد! در همین راستا(!!!) دلم می خواد نظرات شما رو هم بدونم بلکه به نتایج بهتری برسم!!! سوالم اینه: به نظر شما انسان پاک (و پاکدامن) کیست؟
  • تقسیم بندی انسان ها یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 04:57
    تقسیم بندی انسان ها از دیدگاه دکتر شریعتی: - دسته اول : آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم نیستند عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. - دسته دوم : آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هم نیستند مردگانی...
  • انسانیت... یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 03:23
    انسان به کسی می گویند که تجلی زندگی باشد و نور بیاورد وعشقش را به هر چیز و هرکس که نزدیک شدن و دست پیدا کردن به آن را می خواهد، منتقل کند. انسانیت صفتی ظاهری نیست، یک آرمان معنوی است. چیزی نیست که به ما داده شود، چیزی است که به دست می آوریم. از کتاب یگانه اثر ریچارد باخ
  • حواس شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1388 01:40
    ای بانو! بیا حواسمان را پرت کنیم مالِ هرکس دورتر افتاد عاشق تر است! فکر کنم این نوشته از کیکاووس یاکیده باشه!
  • شازده کوچولو جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1388 23:47
    سلام دوستان. امروز داشتم شازده کوچولو می خوندم. هر بار که این کتاب رو می خونم کلی دلم می خواد با دیگران بخونمش از این رو یکی از بخش هایی رو که خیلی دوست دارم براتون این جا نوشتم. گرچه می دونم همه تون این کتاب رو خوندین، اما امیدوارم از خوندن این بخش کوچولو لذت ببرید... سیاره ی بعد جایگاه میخواره بود. این دیدار بسیار...
  • Life Still Has A Meaning پنج‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1388 00:22
    If there is a future there is time for mending- Time to see your troubles coming to an ending. Life is never hopeless however great your sorrow- If you're looking forward to a new tomorrow. If there is time for wishing then there is time for hoping- When through doubt and darkness you are blindly groping. Though the...
  • کمی دلم شور می زند... چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1388 00:26
    کمی دلم شور می زند. در میان این شهر که چراغ های رنگارنگ آن را روشن کرده اند، ستاره ها از چشمک زدن دست برداشته اند. گویی آن ها هم فهمیده اند که هیچ کس بالا را نگاه نمی کند و چشمکشان را پاسخ نمی گوید و این را نیز خوب می دانند که اگر کسی سرش را بالا کند در میان آلودگی هوا چیز جز غبار نمی بیند؛ ماه به سختی مشخص است چه...
  • خدا می بیند...(این پست سیاسی نیست) دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1388 00:57
    خدا می بیند دلی را که می شکند...بیا دعا کنیم دل هایمان را نشکاند خدا می بیند نوری را که به خاموشی می گراید...بیا دعا کنیم نورهای بصیرتمان را خاموش نکند خدا می بیند انسانی را که به ناحق می میرد...بیا دعا کنیم... بیا دعا کنیم خداوند، عدالت، آرامش، عشق و آزادی را در دل هایمان نمیراند! خدایا به حق خداییت؛ دل های شکسته را...
  • آسمانی یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1388 01:52
    نردبانی پله پله می خواهم تا آسمان ها روزی خواهم رفت و خواهم رسید و ستاره ها را آبپاشی خواهم کرد و ماه...آن را خواهم بوسید. و با تمام فرشتگان برای انسان ها دست تکان خواهم داد.
  • حرف های خودمانی یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1388 00:15
    گفت و گفت و گفت. گریه کردم و سکوت و او همچنان می گفت. حرف هایش که تمام شد، نوبت من بود که سفره ی دلم رو پیشش باز کنم. با اولین کلمه بغض گلویش را گرفت. دلم نیامد بنابراین از چیزهای دیگری گفتم که لبخندی به لبش بیاید. وقتی خندید، خیالم راحت شد و برای این که دیگر گریه نکند، آینه ی روبرویم را شکستم!
  • تست بدون نمره منفی شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 00:32
    سلام دوستان.امیدوارم خوب باشید. از دوستان قدیمی که به بلاگ " آبی به رنگ دریا یا آبی به رنگ آسمان؟ " سر می زدند کلی معذرت می خواهم اما این مطلب را من دوباره توی این بلاگم هم گذاشتم تا دوستانی که فقط با این بلاگ آشنایی دارند بتوانند آن را بخوانند! و براس توضیح باید بگم که این یه تست با 16 عدد سواله!جواباش...
  • ما چشم هایمان را بسته ایم... جمعه 26 تیر‌ماه سال 1388 03:25
    یکی می گفت: هر شب شهاب ها بر سرمان می بارند ما چشم هایمان را بسته ایم! تا شاید درخشش زیبایشان بیدارمان کند... نمی دانیم که بیداریم و خود را به خواب زده ایم یا خفتگانی هستیم که با بیداری غریبه اند... پلک هایمان را برهم دوخته ایم و به نور شهاب ها که از پشت پلک های بسته مان سوسو می زنند بسنده کرده ایم... نگاه از آسمان...
  • باغچه ی ستاره! پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1388 01:55
    به آسمان نگاه می کنم. ستاره ها چشمک زن می خندند. به روی گونه های آسمان می لغزند.آسمان گریه می کند. ماه با تعجب به آسمان می نگرد.انگار هنوز باور نمی کند اشک های آسمان پاره های تنش هستند. دستانم را دراز می کنم تا اشک های آسمان را بگیرم. نور ماه در هر کدام از آن ها نمایان است. می گویند نور ماه از ستاره هاست. یعنی نور ماه...
  • زنده... چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 23:41
    سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند. یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد... فرشته نگهبان از آنها پرسید: الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین ، اونجا روی زمین بدنهاتون روی برانکارد...
  • یک آمار ساده از خوشبختی سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 00:27
    آمارهاى زیر وضعیت کره زمین را در پایان سال 2006 نشان می‌دهند: اگر امروز صبح سالم از خواب برخاستید، قدر سلامتى خود را بدانید زیرا یک میلیون نفر تا یک هفته دیگر زنده نخواهند بود. اگر تاکنون از آسیب‌هاى جنگ، تنهایى در سلول زندان، عذاب شکنجه، یا گرسنگى در امان بوده‌اید، وضعیت شما از وضعیت ٥٠٠ میلیون نفر در دنیا بهتر است....
  • آغاز شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 23:58
    همان گونه که آغاز کرده ایم بر همان خواهیم بود... سلام امیدوارم همه خوب باشید و سلامت و امیدوارم توی این محیط دوست داشتنی که جامعه مجازی در اختیارمون گذاشته اوقات خوبی رو باهم بگذرونیم...و بتونیم در صلح و دوستی و سلامتی به هم علم و آرامش و ایمان هدیه کنیم... اوه خیلی دیگه یه جوری شد... توی این وبلاگ من دست نوشته های...