سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند.
یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد...
فرشته نگهبان از آنها پرسید: الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین، اونجا روی زمین بدنهاتون روی برانکارد در حال تشییع شدن بسوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در حال عزاداری در غم از دست دادن شما هستند، دوست دارین وقتی دارن از کنار جنازه راه می رن در مورد شما چی بگن؟
اولی گفت: "دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین پزشکان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب و عزیزی برای خانواده ام."دومی گفت: "دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین معلم های زمان خود بودم و توانسته ام اثر بسیار بزرگی روی آدمهای نسل بعد از خودم بگذارم."سومی گفت: "دوست دارم بگن : نگاه کن داره تکون می خوره مثل اینکه زنده است."
سلام عزیزم خوبی ممنونم از حضور مهربونت به وب سایت بهزاد محمدی خوش امدی دوست عزیز
ای دی منو اد کن در اولین پست گذاشتم ادش کن تا همیشه از خبرهای جدید و به روز رسانی وب سایت بهزاد جون با خبر بشی
موفق باشی بای
سلام تینا جان از پیغامت ممنونم! کلی لطف کردی.